تصویرگری واقع گرا

مصاحبه با آتمن وایتهورست

تصویرگری برای مقالات در روزنامه و مجلات، خون جاری در رگ های زندگی کاری بسیاری از تصویرگران است که در ضمن به آنها اجازه ی بهره برداری از فرصت های منحصر به فردی را برای نمایش راه کارها و روش های کاری جدید می دهد. نقش شما در این صنعت و علت اهمیت مشارکت در کارهای تصویرگری سرمقاله برای شما چیست؟

آتمن وایتهورست: کار مقاله عموماً زمین بازی یک تصویرگر است. گرچه مبلغ دریافتی در ازای آن حتی به مبالغی که در زمینه تبلیغات رد و بدل می شود نزدیک هم نیست، کاری شما را تعریف می کنند بدین ترتیب واقعا فرصت بزرگی برای ورود به قلمروهای تازه است. این موضوع از این لحاظ برای من اهمیت دارد که وقت بسیار ناچیزی برای انجام کاری که اجازه ی استفاده از انتخاب های خلاقانه به من بدهد دارم.

ظاهرا شما یک روش کاری فشرده دارید ممکن است فرایند ایجاد کارتان را به صورت مفهومی و عملی، توصیف کنید.

آتمن وایتهورست: اولین کاری که انجام میدهم ایجاد تمام طراحی ها در برنامه ی illustrator است چرا که اجازه ی ادغام تمام عناصر را تا زمانی که احساس هماهنگی کنم، می دهد. کار rendering (پرداخت) توسط براش های (قلم مو) Photoshop انجام می شود، درست همانند یک نقاش که از براش ها استفاده می کند، با این تفاوت که کار با نرم افزار به دلیل ذات آن نیازمند دقت بیشتری است. سپس از مراجع عکسی به منظور درک چگونگی نورپردازی استفاده می کنم، ولی از همه بیشتر، از تخیلات خودم بهره می گیرم و بدین ترتیب بیشتر تلاش من در جهت باریک و بلندتر کردن این اشکال خواهد بود. تا جایی که به مفهوم برمی گردد، با ادراک شهودی پاسخگویی می کنم. اگر قرار باشد به سختی درمورد آن فکر کنم، متوجه می شوم که مسیر اشتباه را پیش گرفته ام و اینکه اگر به این راه ادامه دهم، تصاویر من بی جان از آب در خواهند آمد. معمولا به دنبال حسی خاص در کار هستم و تکنیکی که از آن استفاده می کنم نیز با آن همراهی می کند. انجام دادن کارهای شدیداً توصیفی سخت است چرا که مثلاً وفاداری به رنگ پوست باعث ایجاد نوعی محدودیت می شود که مجبور هستیم در تمام تصویر آن را حفظ کنیم. حتی در فضایی که با طراحی خطی ایجاد شده است، واجب است همه چیز آنقدر دقیق قرار داده شود که این مسیر بسیار وقت گیر خواهد بود. این موضوع باعث می شود من در ایجاد رده ای دیگر از کار باشم که اجرای آن ساده تر است و نیز این مسیری است که در راستای آن قدم برمی دارم.

تصویرگری هنگامی که در یک مجله استفاده می شود، می تواند دیدگاه متفاوتی درمورد یک سوژه نسبت به استفاده از عکس ایجاد کند. کار شما، دست کم درزمینه  ی بصری، دقیقاً در وسط این فرآیندها قرار می گیرد؛ این موضوع چگونه بر تفسیر شما از کار/سفارشش تأثیرگذار است؟

آتمن وایتهورست: درست است، کار من به عکس شبیه است، اما به دلیل اضافه کردن نوعی فانتزی و تخیل تکنیکی، چیزی ورای عکس می شود. در واقع نقاشی شبیه عکس است، اما هنوز کاملاً نقاشی است. در ابتدا نگران این موضوع بودم که کارهایم بسیار شبیه عکس می شدند و نگران این بودم که این کار بر هدف استفاده از تصویرگری برای رسیدن به آنچه سعی در به دست آوردن آن داشتم، غلبه کند. ولی یکی از دوستان اشاره کرد که اصطلاح عکس در مقایسه با وقتی که من صرف آن می کردم، نیازمند وقت بیشتری است، این توضیح او حس بهتری به من القا کرد.

به صورت ذاتی، مجلات – و به صورت خاص روزنامه ها – برای مدت زمان کوتاهی در معرض دید عموم هستند و لازم است با مدها و روندهای ایجاد تصویر در ارتباط باشند. چگونه می توانید ملاحظه ی گرایش های طراحی جاری را بکنید و یک قدم جلوتر از رقابت هم باشید؟

آتمن وایتهورست: نمیتوانم اثربخشی کارهای خوبی را از این بابت که استانداردی برای من تعیین می کند، نفی کنم. ولی من تنها به روشی کار می کنم که با آن آشنایی دارم، بنابراین خیلی درمورد گرایش های روز فکر نمی کنم. گرایش ها کمی خطرناک به نظر می رسند چون دنبال کردن آنها، زمانی که سفارشات تصمیم به حرکت در مسیر دیگری می گیرد، منجر به خودکشی حرفه ای می شود. تکامل توانایی های خود شخص بسیار مهم است و از نظر من در کار تصویرسازی مقاله این موضوع به دفعات تکرار می شود.

ممکن است خلاصه ای از اهداف خود در زمان ایجاد تصویرگری ها برای این بخش از حرفه را شرح دهید؟

آتمن وایتهورست: تنها هدف من ساختن چیزی زیبا در حد امکان در زمانی مقرر است که بتواند توجه خواننده را جلب کند، اغلب کارهایی که به من پیشنهاد شده اند عمدتاً مرتبط با مد است، بنابراین سعی من برای ساختن تصاویری است که جذابیت داشته باشند. می خواهم آنها واقعا آواز بخوانند، از نظر کمپوزیسیون مثل سنگ باشند و نهایتاً خواننده را به فضایی بکشند که احساس یک رویا را تداعی کند.


منبع: فرشید مثقالی، تصویرسازی، تهران، مؤسسه فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر، 1393، صفحه 107.